بیماری همهگیر کوری و بازگشت به دنیای ماقبل تاریخ | نقد ۲۳ ساله واشنگتن پست بر رمان پرتغالی برنده نوبل
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۱۹۳۷۴
به گزارش همشهری آنلاین، ساراماگو در سال ۱۹۹۸ جایزه نوبل ادبی را بهدستآورد. او در رمان کوری، مردمی را تصویر میکند که ناگهان بینایی خود را از دست میدهند و هالهای سفیدرنگ بعد از کور شدن در برابر چشمانشان ظاهر میشود. نقدی ۲۳ ساله بر این رمان را در ادامه میخوانید:
«چند صفحه از کوری ژوزه ساراماگو، من را یاد مقاله آلبر کامو درباره فرانتس کافکا انداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در واقع، در این کتاب، به سرعت کامو و کافکا به ذهن متبادر میشوند. مطمئنا در گروهی از نویسندگان جای دارد که نه تنها بر اساس مهارت، بلکه بر مبنای انتخاب موضوع، لازم است که با چنین نویسندگانی مقایسه شود.
رمان کوری، گزارش یک بیماری همهگیر است که در آن افراد بینایی خود را از دست میدهند. یکی از جنبههای متمایز این اپیدمی، سرعت شروع آن در موارد فردی است. به عنوان مثال، یکی از اولین مبتلایان، مردی است که در حال رانندگی با ماشین، بینایی خود را از دست میدهد. این لحظه بسیار شبیه مسخ کافکا است، زیرا رانندهای که نابینا شده، ناآرامی نمیکند، جیغ نمیکشد و شکایتی نمیکند. چیزی که او که او میگوید این است: «کسی من را به خانه میبرد لطفا؟»
اپیدمی در یک شهر بینام (با ویژگیهای برجسته پرتغالی) گسترش مییابد و به زودی یک اردوگاه قرنطینه ایجاد میشود که در آن افراد تازه نابینا نگهداری و حبس میشوند. در رمان به طور خاص، وقایع مربوط به چند مورد اول را دنبال میکنیم: یک راننده تاکسی نابینا، یک دزد نابینا، یک چشمپزشک و یک زن جوان که با عینک تیرهاش شناخته میشود.
زندگی اردوگاه به سرعت به جهنمی روی زمین تبدیل میشود، جایی که نابینایان ابتدا با جمعآوری و به بیمارستان روانی، منتقل میشوند. آنها تغذیه مرتبی ندارند و وحشتناکتر از هر چیزی این است که میبینیم آنها چگونه در تلاش برای بقا، کم و کمتر میشوند. در بدترین وضعیت، میبینیم که اراذل و اوباش، غذای مخصوص ساکنان اردوگاه را میدزدند و میفروشند. دزدها پس از گرفتن اموال بیماران در قرنطینه، از زنان اردوگاه بهرهکشی میکنند.
دنیای کوری، دنیایی تاریک و وحشتناک است و به این شکلی که نوشته شده، با جزئیاتی که ساراماگو به خوبی از آن استفاده میکند، تقریبا در آن به تمام هراسهای قرن بیستم پرداخته شده است: مدام ما را به یاد اردوگاههای زندانیان سیاسی یا اسرای جنگی میاندازد، به یاد بیعدالتیهای کاپیتالیسم بدون اندکی خودداری، به یاد سردی و خشکی بروکراسی، به یاد میلیتاریسم و البته تاریکی بی حد و حصر قلب آدمی.
در نهایت این گروه از نابینایان به رهبری زنی که هنوز هم میتواند ببیند، از شهر فرار میکنند. این شهر به یک هرج و مرج از نابینایی رسیده است، جایی که زندگی بیرحمانه و کوتاه است. این دنیایی است که ساراماگو سعی دارد تصویر کند: اینکه زندگیها ناگهان در تاریکی فرو میروند. مثلا مردم دیگر نمیتوانند کفشها و یا خانههایشان را پیدا کنند. در شهر نابینایان، همه گم شدهاند. هیچ دستی برای یاری وجود ندارد. در واقع ساراماگو چیزی را که ما به درستی میدانیم، آشکار میکند: اینکه بینایی و البته اخلاق، اساس تمدن است.
این لحن رمان کوری است که به آن جذابیت میبخشد و خواندن چنین چیزهای هراسانگیزی را ممکن میکند. لحن به شکلی آیرونیک، طنزآمیز و صریح راهی برای ایجاد احساس همدلی باز میکند. یعنی میان نویسنده و خواننده اشاره طنزی وجود دارد که با خشم از افراط و تفریط درآمیخته است. رمان کوری مرا یاد کافکا میاندازد که هنگام خواندن داستانهایش برای دوستانش خندههای بلند سرمیداد.
لحن و جزئیاتی که نویسنده استفاده میکند نه تنها به بیعدالتی در گذشته بلکه به امروز نیز اشاره دارد. به عنوان مثال، وقتی گروهی از زندانیان از اردوگاه فرار میکنند تا در شهر نابینایان زندگی کنند، ساراماگو مینویسد: «ما به دوران ماقبل تاریخ برمیگردیم...با این تفاوت که چند هزار مرد و زن در طبیعتی وسیع و بکر نیستیم، بلکه میلیونها نفریم در دنیایی فرسوده و فرومانده.»
از آنجا که رمان کوری، ویژگیهای مشابهی با رمانهای مشابه قدیمیتر از خود دارد، در واقع خود پیشنهاد میکند که با آنها و به ویژه با طاعون کامو مقایسه شود. من فکر میکنم تفاوت اساسی این است که ساراماگو برای تاثیرگذاری وابسته به آیرونی است، به باز کردن زبان کنایه بر ارتش، بروکراتها یا هر یک از برنامههای مشروع قرن بیستم. با این حال، تأثیرگذاری کامو ناشی از امر مسلم اخلاقی و لذت نفسانی زنده بودن است یا این باور که عشق مهم است و شان و کرامت امری اساسی است؛ به ویژه در مواجهه با فاجعه. کسی دوست ندارد این مقایسه را انجام دهد، زیرا اینطور به نظر میرسد که ما در طول ۵۰ سال گذشته چه چیزی را از دست دادهایم؛ فقدان و ضرری که به وضوح میتوان آن را در نزول از نظم اخلاقی کامو به تحقیر آیرونیک ساراماگو مشاهده کرد.
یک مشکل دیگر در مورد کوری وجود دارد. خواندن آن فوقالعاده سخت است. داستان در بلوکهای بزرگی از متن قرار میگیرد که در آن گفتگو و روایت با هم میآیند. به اصطلاح در هالیوودیاش، نثر فاقد شاتهای تثبیتکننده است. این فقدان، سرعت و فشردگی زبان و بلوکهای متراکم متن، خواندن کتاب را به یک «کار» تبدیل میکند.
با این حال، کوری کتاب مهمی است، کتابی که از رویارویی با تمام وحشتهای قرن هراسی به خود راه نمیدهد. اثر آن، اگرچه آیرونیک و طعنهآمیز است، اما همچنان نشان دهنده نیروی نویسندهای است که حساسیتی زنده و قابل توجه است.»
کریگ نوا، واشنگتن پست، ۹ اکتبر ۱۹۹۸.
منبع: ترجمه با اندکی تغییر از لیتهاب.
کد خبر 637917 برچسبها نوبل ادبیات بیماری کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان کتاب - داستان و رمان پرتغال کتاب - معرفی و نقدمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: نوبل ادبیات بیماری کتاب داستان و رمان پرتغال کتاب معرفی و نقد رمان کوری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۱۹۳۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وینگر پرتغالی تراکتور: میتوانستیم استقلال را شکست دهیم
وینگر پرتغالی تراکتور معتقد است تیمش میتوانست استقلال را شکست دهد.
به گزارش ایسنا، ریکاردو آلوز پس از بازی با استقلال اظهار کرد: به نظرم عملکرد خوبی داشتیم، صادقانه میگویم که میتوانستیم سه امتیاز بازی را بدست آوریم. متاسفانه نتوانستیم پیروز شویم.
او درباره اینکه نتوانست در این مسابقه پاس گل بدهد، عنوان کرد: دلیلی ندارد، من به پاس گل دادن یا ندادن فکر نمیکنم و تنها با برد تراکتور خوشحال میشوم. من اینجا هستم که به تیم کمک کنم.
آلوز در مورد اینکه تعداد هواداران این تیم در بازی امروز نسبت به گذشته کمتر بودند، گفت: طبیعی است زیرا ما آنچنان خوب نبودیم ولی ما نهایت توانمان را میگذاریم. ما میخواهیم نتیجهای که هواداران میخواهند را کسب کنیم. از آنها عذرخواهی میکنم و امیدوارم در بازیهای آینده هواداران بیشتر نیز بیایند زیرا که ما یک خانواده هستیم. ما به همدیگر نیاز داریم.
وینگر پرتغالی تراکتور درباره بازی جام حذفی گفت: من بازی به بازی فکر میکنم، اینکه سه امتیاز بازیها را بدست آوریم و بهتر شویم. ما برای رسیدن به آسیا و صعود در جدول به پیروزی نیاز داریم و اکنون نیز روی بازی با فولاد تمرکز کردهایم.
آلوز در رابطه با جدایی خمس گفت: این تصمیم با باشگاه است. من نظری ندارم و به مربی جدید خوشآمد میگویم. بابت زحمات خمس از او تشکر میکنیم.
کانال عصر ایران در تلگرام